درباره ما

به سایتِ دنیایِ سرگرمی خوش اومدید :)

بایگانی

نويسندگان

پيوندها

تصاوير برگزيده

داستان طنز

طنز داستان طنز

تو پاساژ راه ميرفتم که يهو خوردم به يه نفرو افتاد زمين
سريع رفتم بلندش کردم و گفتم: واقعاعذرخواهى ميکنم!
وقتى دستشو گرفتم ديدم طرف مانکن جلوى مغازه اس
اطرافموکه نگاه کردم ديدم يه يارو داره بهم نگاه ميکنه و يه لبخند تمسخرآمیز هم رو لباشه!
بهش گفتم: خنده داره؟ خب من فکر کردم آدمه! يارو جواب نداد!
خوب که دقت کردم ديدم اونم يه مانکن ديگه اس!
خیلی حالم بده افسوسهیپنوتیزم

برچسب ها داستان طنز
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 164 صفحه بعد